خوشنویسی را میتوان شاخصترین هنر در پهنهی سرزمینهای اسلامی دانست و به مثابهی زبان هنری مشترک برای مسلمانان تلقی کرد. هنر خوشنویسی همواره برای مسلمانان اهمیتی خاص داشتهاست. زیرا در اصل آن را هنر تجسم کلام وحی میدانستهاند. آنان خط زیبا را نه فقط در استنساخ قرآن بلکه در اغلب هنرها بهکار میبردند.
تکامل و تبدیل خط به هنر خوشنویسی از ابداعات مسلمانان است و در قرآن در آیات «ن، والقلم و ما یسطرون» و «الذّی علّم بالقلم» به خط اشاره شدهاست.
پس از گسترش اسلام در سراسر شبه جزیرهی عربستان، ایران، ماوراءالنهر، بخشهایی از هند، شمال آفریقا و اندلس، یا زبان عربی جایگزین زبان اقوام ساکن دراین مناطق شد (مانند مصر) و یا دست کم خط عربی جای خطوط قدیمی را گرفت (مانند ایران) و بدین سان خطی واحد در تمام قلمرو اسلام پدیدار شد. خط عربی که پیش از ظهور اسلام نگارشی ساده و کاربردی محدود داشت، به سرعت با خطوط دیگر درآمیخت و به کمال رسید.
خوشنویسی یا خطاطی در کلیهی کشورهای اسلامی به دلیل محدودیت نسبی سایر هنرها همچون نقاشی، مجسمهسازی و موسیقی، همواره به عنوان والاترین هنر مورد توجه بودهاست.
ثروت عکاشه محقق برجسته مصری مینویسد: "نقاشى دينى در دورههاى نخستين اسلامى، از آن استقبال و تشويقى که نزد بودايیان و مسيحیان معمول بود، بهرهاى نداشت. مساجد از تصاوير دينى خالى بود و از نقاشى براى آموزشهاى دينى و پرورش اعتقادات مذهبى، تا پيش از سدهی ۸ ه.ق/۱۴ م استفاده نمىشد."
هرچند حرمتداشتن تصویرگری جانداران و انسان عقیدهی بخشی از مسلمانان بود، عمدهی مسلمین تصویرگری چهره پیامبر اسلام را مردود میشمردند. افزون بر منع تصویرسازی چهرهی پیامبر، مفهوم و تصویر ذهنی خداوند به صورتی که در آیین هندو و مسیحیت رایج است در اسلام مرسوم نبود. پیام بسیار مهمتر از پیامبر بود. بنابراین در مواردی که در تمدن بیزانس از تصاویر پیگرهای بهره گرفتهاند، در جهان اسلام از فرمهای غیر پیکرهای استفاده شده است. در غالب موارد کلمه و نوشتار نوعی حس فخر و شکوه به اماکن میدهد. بهعنوان مثال میتوان به تأثیر شکوهمند خوشنویسی در کتیبههای یک محراب، یا خطوط نگاشتهشده بر روی سکهها توجه کرد. از ویژگیهای مهم هنر اسلامی برترییافتن خوشنویسی و جایگزینی نسبی آن با نقاشی و پیکرهسازی است. این همه به علاوهی دلایل اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی و رقابت با تمدنهای دیگر موجب شد تا هنرمندان و هنرپروران در سراسر سرزمینهای اسلامی به هنر خوشنویسی توجه ویژه داشته باشند. از این رو ذوق زیباییشناختی مردمان این سرزمینها بهویژه ایرانیان در اوج قدرت و نهایت ظرافت در این هنر تجلی یافت و خوشنویسی همواره به مانند محوری در میان سایر هنرهای بصری ایفای نقش کردهاست.
اعراب پیش از ظهور اسلام از شیوهی معینی در نگارش پیروی نمیکردند. ذوق هنری هنرمندان در سرزمینهای اسلامی و طی ادوار مختلف، شیوهها یا قلمهای مختلفی را بهوجود آورد که با کمی شدت و حدت همواره در کنار یکدیگر کاربرد داشتهاند و عمدهترین آنها تا به امروز همچنان متداولند. در صدر اسلام نیز زیبایینویسی برای آنان امری ناشناخته بود. در قرون اولیهی هجری، خطی به نام کوفی در تحریر قرآن معمول شد که متشکل از عناصر مدور، عمودیهای کوتاه و افقیهای کشیده بود. خط کوفی در جریان تحولش تا سدهی پنجم هجری صورت هندسی و تزئینی یافت و تا حدی ناخوانا شد و به روشی برای تزئینات و خوشنویسی بدل گشت.
از: ویکیپدیا؛ دانشنامهی آزاد
|