آغازه مستندات املای کلمه‌های متشابه
املای کلمه‌های متشابه - ذقن/ زغن PDF چاپ پست الکترونیکی
توسط ابوالفضل طریقه‌دار   
راهنمای مطلب
املای کلمه‌های متشابه
ارّابه/ عرّابه
انتساب/ انتصاب
تَزکه/ تَرِکه
جُمَل/ جُمَل
ذقن/ زغن
سوق/ سوق
غانغرایا/ قانْقَریا
کاندید/ کاندیدا
مَجاز/ مُجاز
منتفی/ منطفی
تمام صفحه‌ها

ذقن/ زغن:

ذَقَن: چانه، زنخ‌دان.

زَغَن: نوعی پرندة شکاری از دستة بازهاست.

 

ذُکا/ ذَکا:

ذُکا: (به ضم اوّل) آفتاب.

ذَکا: (به فتح اوّل) تیزهوشی و ژرف‌نگر ی.

 

ذلّت/ زلّت:

ذلّت: خواري

زلّت: سهو خطا

 
ذوزنقه:

املای این کلمه به همین صورت صح یح است نه ذوذنقه.(زَنقه در عربی یعنی کوچة تنگ و بار یک).

 

رَستن/ رُستن:

رستن: (به فتح اوّل) گونة «رهید» و به معنای«رها یی یافتن».

رستن: (به ضم اوّل) گونة «روییدن» و به معنای«از زم ین برآمدن، سبز شدن» است.

 

رُمّان/ رُمان:

رُمّان: به معنای«انار».

 

رُمان: (بدون تشدید roman) کلمة فرانسوی است به معنای«داستان بلند».

 

رَوحانی/ رُوحانی:

رَوْحانی: (بر وزن«نوسازی») به معنای ن یک، مطبوع، دل‌گشا.

رُوحانی: (بر وزن نورانی) منسوب به روح به معنای«معنو ی، غیر جسمانی، ملکوتی» است.

 

رُهبان/ رَهْبان:

رُهبان:(به ضمّ اوّل) کلمه عربی و به معنای«زاهد گوشه‌ نشین و تارک دنیا» است..

رَهْبان: (به فتح اوّل) کلمه فارسی است مخفف راه‌بان، به معنا ی«نگه‌دار و محافظ راه».

 

زَرْع/ ذَرْع:

زرع: کاشتن، کاشت.

ذرع: مقیاس طول در قدیم و معادل04/1 متر بوده است.

 
زُغال:

این واژه را غالباً به غلط«ذغال»(با حرف«ذ») می‌ نویسند. املای صحیح آن زُغال است.

 
زکام:

به همین صورت(یعنی با«ز») درست است.

 

ساروج/ صاروج:

ساروج: مادّه‌ای مرکب از آهک و خاکستر و ریگ آمیخته به آب که در بنّایی به کار م ی‌رود. این کلمه، فارسی است، معرّب آن«صاروج» است. در فارسی بهتر است با حرف«س» نوشته شود.

 

ستبر/ سطبر:

هر دو به معنای«درشت و کلفت» آمده و واژة فارسی است. امروزه باید با حرف«ت» و به صورت«ستبر» نوشت.

 

سَفَر/ سِفَر:

این دو کلمه در املا یکسان اما در تلفظ و معنا متفاوت‌اند:

سَفَر: حرکت از محلّی و رفتن به محلّ نسبتاً دور.

سِفْر: (به کسر اوّل و کسر دوم) به معنای«ک تاب». و خاصّه در مورد هر یک از کتاب‌های عهد عتیق(تورات) به کار می‌رود. جمع هر دو کلمه«اَسفار» است.

 

سفیر/ صفیر:

سفیر: پیام‌آور.

صفیر: صدا، فریاد.

 

سُكینه/ سَكینه:

سكینه: (به ضم اوّل و فتح دوم) نام دختر امام حسین(ع):

سكینه:(به فتح اوّل) بر وزن«سقیفه» به معنا ی«مهابت و وقار»، نام چیزی که در تابوت بنی‌ اسرائیل بود، رحمت.

 

سموم/ سموم:

سُموم: (به ضم اوّل) جمع سَمّ و به معنای«زهرها»ست.

سَموم: (به فتح اوّل) اسم مفرد و جمع آن«سمائم» است یعنی«باد سوزان و زهرآلود و مهلكی که در مناطق گرم،خاصّه در عربستان می‌وزد و گیاهان را م ی‌خشکاند و غالباً باعث مرگ جانداران می‌شود».