صفحهی 8 از 11
غانغرایا/ قانْقَریا:
نوعی بیماری است و املای آن به هر صورت فوق، صحیح است، امّا«قانقاریا» غلط است.
غربال / غربیل:
فارسی این کلمه«گربال» است. املا ی آن به هر دو صورت فوق، صحیح است.
غُره/ غِرّه
غره: (به ضم اوّل و تشدید دوم) روز اوّل ماه قمری.
غِرّه: (به کسر اوّل و تشدید دوم) فریفته، فریب خورده، مغرور شده(در تداول«غَرّه» میگویند).
غلیان/ قلیان:
آلتی برای کشیدن تنباکو، املای آن به هر دو صورت درست است، امّا «غلیان» صحیحتر است.
غَنا / غِنا:
غنا: (به فتح اوّل) توانگری.
غنا: (به کسر اوّل) آواز خوش.
املای هر دو کلمه در عربی به صورت«غناء» است ولی در فارسی همزة پایانی آن در گفتار و نوشتار، حذف می شود.
غیظ/ غیض:
غیظ: خشم شدید.
غیض: کاهش آب، اندک.
فطرت/ فترت:
فطرت:(به کسر اوّل و سکون دوم) سرشت، طبیعت، خصوص یت هر موجود از آغاز خلقتش.
فترت: (به فتح اوّل و سکون دوم) فاصلة میان ظهور دو شخص بزرگ یا دو دوران خوشبختی و مجازاً به معنای«دورة رکود و سستی و ب یحاصلی میان دو دوره فعالیت».
فطیر:
آرد سرشتهای که تخمیر نشده باشد. املای این کلمه به همین صورت صحیح است نه با«ت»(فت یر).
فهرس/ فهرست:
هر دو به یک معناست، ولی در فارسی باید« فهرست» نوشت.
قدر/غدر/ قَدَر:
قدر: (به فتح اوّل و سکون دوم) ارزش.
غدر: (به فتح اوّل و سکون دوم) بیوفایی، مکر، خدعه، فریب.
قدر: (به فتح اوّل و دوم) سرنوشت، تقدیر.
قَدَم/ قِدَم:
قدم: (به فتح اوّل و دوم) گام.
قدم:(به کسر اوّل و فتح دوم) قدیم بودن، از عهد ازل بودن، (در مقابل حدوث).
قفس/ قفص:
املای این کلمه در عربی«قفص» و در فارسی«قفس» است.
قلک/ غلک:
به ضم اوّل و تشدید و فتح دوم، به معنای«کوزة سفالین یا جعبة فلزی که از شکاف کوچكی در آن پول ریزند و اندوخته کنند». املای آن به صورت«قلک» صحیح است.
قوس قُزَح:
رنگینکمان، استعمال این تركیب با« و» عطف و به صورت«قوس و قزح» غلط است.
قیاس/ غیاث:
قیاس: در اصطلاح منطق، نوعی از استدلال است( از کلّی به جزئی رفتن یا از اصل به نتیجه).
غیاث: فریادرس، امداد، استمداد.
قیمومت/ قیمومیت:
به معنای«قیم بودن». هر دو به یک معناست، ول ی باید«قیمومت» بنویسیم.
ک، گ:
در مورد املای واژهها با«ک» یا« گ» قاعده این است که:
1. در کلمههای بسیط اگر«ش» ساکن باشد باید به صورت«ک» نوشت،
مثل:
خشک، رَشک، زرشک، کشک، لشکر، مشک، آشکار، کوشک، مشكین، اشک و …
2. در کلمههای بسیط اگر «ش» متحرک باشد با«گ» نوشته میشود مثل:
شگرف، شگفت، شگون، شگرد و …
3. هر گاه کلمهای که به«ش» مختوم است با کلمهای که حرف آغازی آن«گ» است، تر كیب شود، با«گ» نوشته میشود، مانند:
خوشگل
پیشگو
پژوهشگر
دانشگاه
|